ابراهیم گلستان را میتوان از اعجوبههای عصر و نسل خود دانست. او از معدود کسانی است که حوزههای مختلف اما تا حدودی مرتبط را آزموده و در هر یک از آنها سرآمد بوده است. فرقی نمیکند که گلستان را به شیوایی قلم در دنیای نویسندگی و ترجمه بشناسیم یا به زیبایی تصویر در دنیای فیلم و عکس. او در هر کاری سبک و سیاق ویژهی خود را دارد. گلستان را به تازگی و نوآوری در آثار و صراحت در گفتار میشناسند.
ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۰ برای فیلم «یک آتش» مدال برنز جشنوارهٔ فیلم کوتاه ونیز را دریافت کرد. او این فیلم را در استودیوی خود و به سفارش شرکت نفت ساخت که در آن زمان کارمند آنجا بود. این جایزه اولین جایزهٔ بینالمللی است که به کارگردانی ایرانی تعلق گرفته است. یعنی ابراهیم گلستان کسی است که نخستین دستاورد جهانی را برای سینمای ایران به ارمغان آورده است.ابراهیم گلستان را نخستین عکاس پرتره در ایران نیز به شمار میآورند. او پرترههایی از سران حزب توده ثبت کرده است اما آثار عکاسی گلستان به همینها ختم نمیشود.
بسیاری از صاحبنظران سبک گلستان در نگارش داستان را همسنگ ارنست همینگوی میدانند و گروهی دیگر او را از معدود نویسندگانی میدانند که توانسته سعدیوار بنویسند و پیرو نثر بیهقی باشد و در عین حال چنان ردپای پررنگی از خود داشته باشد که دیگران تلاش کنند او را سرمشق خود قرار دهند. در وصف داستاننویسی گلستان همین بس که در واژهورزیها کم از شاعران ندارد و استاد و آغازگر خلق داستانهای بههمپیوسته در داستاننویسی معاصر است.
این روزها ابراهیم گلستان در آستانهی صدسالگی است. در حالی که بسیاری از همنسلانش از دنیا رفتهاند یا سپرانداختهاند، او در سوی دیگر جغرافیای این دنیا، در کاخی مجلل، بر مسند دانای کل نشسته و تقریباً از همه انتقاد میکند و از کمتر کسی خوشش میآید. تقریباً همه او را با این خلقو خو پذیرفتهاند.
«دنیادیدهی دانا» عبارتی است برازندهی قامت او. کسی که تقریباً یکقرن را سپری کرده، از بالا و پست روزگار بسیار دیده و چشیده. کمگو است اما سخنانش گاهی مثل تیغی تیز است: بیپروا سخن میگوید. از ویژگیهای جالب شخصیت او این است که به کلام منتقدانش نیز وقعی نمینهد و مثلاً برایش مهم نیست که شاملوی شاعر، نثر او را کهنه و بیهقیوار تلقی کند. البته که بیهقیوار نوشتن همیشه هم بد نیست. این ویژگی نشان از پختگی و استواری قلم نویسندهای مثل گلستان است.
ابراهیم گلستان در جوانی داماد عموی خود شد و با فخری گلستان ازدواج کرد. کاوه و لیلی فرزندان فخری و ابراهیم گلستان هستند. فخری گلستان از زنان تأثیرگذار در ایران بود . او را بیش از هر چیز به عنوان پیشگام حوزهی فعالیتها و اقدامات ثمربخش در حوزهی کمک به کودکان کار میشناسند. کاوه عکاس خبری بود که در سال 2003 در حین مأموریت درگذشت. لیلی، مترجمی ماهر و گالریدار است. مانی حقیقی نیز که کارگردانی خوشنام است، فرزند لیلی و نوهی ابراهیم گلستان است. از دیگر افرادی که ابراهیم گلستان تأثیری شگرف بر آثار و زندگی او داشت، فروغ فرخزاد بود که در حوزهی فیلمسازی با گلستان همکاری و رفتوآمد داشت و گلستان بر بلوغ قلم، شعر و شخصیت او تآثیری عمیق گذاشت.
کارگردان
زندگی نامه
نقل قول هایی از ابراهیم گلستان
اصلاً خودم را توی قالب این که من چه کارهام مقید نمیکنم. من یک آدمی هستم که دارم زندگی میکنم، مقداری به انتخاب خودم به راهم میروم،
مقداری هم در برابر حوادثی که میخواهند مرا اینور و آنور ببرند، سعی میکنم خودم را اداره کنم. این وضع تقریباً در زندگی همه هست. کمتر یا بیشتر.
بعضی بیشتر بُرده میشوند و بعضی بیشتر خودشان را میبرند.علاقهی من به نویسندگی هم برای این است که دلم میخواهد خودم را بیان کنم. حسِ ساختن، حسِ بودن است.
دستاورد های ابراهیم گلستان
آثار :
-
مجموعه داستان «آذر، ماه آخر پاییز»
-
کتاب «برخوردها در زمانۀ برخورد»
-
کتاب «مد و مه»
-
کتاب «اسرار گنج دره جنی»
-
داستان بلند «خروس»
-
مجموعه داستان «شکار سایه»
-
مجموعه داستانی «جوی و دیوار و تشنه»
-
ترجمه «زندگی خوش و کوتاه فرنسیس مکومبر» ارنست همینگوی
-
ترجمه «هکلبری فین» مارکتواین
-
ترجمه «دون ژوان در جهنم» برنارد شاو
-
مستند «از قطره تا دریا»
-
مستند «چشمانداز»
-
مستند «موج و مرجان و خارا»
-
مستند «تپههای مارلیک»
-
نخستین فیلم بلند داستانی «خشت و آینه»
-
مستند «آتش»