اختلال شخصیت وسواس اجباری یا OCPD + توضیحات و مثال

اختلال شخصیت وسواس اجباری یا OCPD + توضیحات و مثال

آیا تا به حال چیزی در مورد OCPD شنیده‌اید؟ شاید برایتان جالب باشد که میل شدید به نظم و استاندارد بودن نیز نوعی وسواس به‌حساب می‌آید و یک فرآیند طبیعی نیست. اگر تمایل شدید و افراطی به نظم، استاندارد بودن و کامل بودن همه چیز دارید، شما در معرض اختلال OCPD هستید و باید به فکر درمان این مشکل باشید.

در این مطلب از مجله‌ی گارنت قصد داریم تا شما را با اختلال شخصیت وسواس اجباری یا OCPD آشنا کنیم. مطالعه‌ی این مطلب به شما کمک می‌کند تا شرایط این مشکل را در خود و عزیزانتان شناسایی کنید و بتوانید چاره‌ای برای حل آن بیاندیشید.

 

OCPD چیست؟

 

OCPD سرواژه‌ی عبارت Obsessive Compulsive Personality Disorder به معنای اختلال شخصیت وسواسی جبری است. به طور کلی،‌ مبتلایان به این اختلال نظم و کنترل شدیدی بر کار و زندگی خود دارند. 

 

توجه داشته باشید که اختلال شخصیت وسواسی اجباری با اختلال وسواسی اجباری یا OCD متفاوت است. افراد مبتلا به OCD، یک رفتار تکراری دارند. اما مبتلایان به OCPD به نظم زندگی خود بسیار حساس‌اند. هم‌چنین OCPDها نمی‌دانند که رفتارشان غیر طبیعی است. این در حالی است که مبتلایان به OCD به مشکل خود آگاه هستند. البته ناگفته نماند که OCD شدید می‌تواند منجر به OCPD نیز شود.

 

گرچه نظم یک گزینه‌ی بسیار جذاب و الزامی در زندگی محسوب می‌شود، اما رعایت بیش از حد آن سبب اختلال در امور و روابط اجتماعی خواهد شد. لذا ضروری است تا در صورت مشاهده‌ی علائم، برای درمان آن اقدام کنیم.

 

اختلال OCPD چیست

 

آیا من OCPD هستم؟

 

اولین گام این است که بتوانیم وجود اختلال OCPD را تشخیص دهیم. در این بخش، به معرفی علائمی پرداخته‌ایم که می‌تواند حدس وجود چنین اختلالی را تأیید کند.

افراد مبتلا به OCPD، متوجه رفتار نادرست و مشکلات خود نمی‌شوند. این دسته از افراد همیشه فکر می‌کنند که مشکل از دیگران است و وجود خود را کاملاً بری از اشتباه می‌دانند. به عبارت دیگر، انتقادپذیری در این افراد در سطح بسیار حداقلی وجود دارد.

حساسیت شدیدی در خصوص زمان دارند. اندکی تأخیر در قرار ملاقات‌ها را بسیار ناراحت‌کننده دانسته و واکنشی پرخاشگرایانه به این موضوع نشان می‌دهند.

به علت عدم انتقادپذیری، این دسته از افراد اغلب منزوی هستند و نمی‌توانند کنار دیگران سازش داشته باشند. گرچه ممکن است افرادی مهربان و خوش‌قلب باشند، اما در رفتار کاملاً جدی و بیش از حد خشک به نظر می‌رسند.

به سازمان‌دهی و جزئیات کار بسیار دقیق و حساس هستند. این موضوع در افراد OCPD از حد استاندارد بالاتر بوده و سبب پافشاری بیش‌ از حد به نکات بی‌اهمیت خواهد بود.

این افراد نمی‌توانند به راحتی از احساسات خود صحبت کنند. ترجیح می‌دهند همه‌چیز به خودشان مربوط شود و دیگران را به کل از زندگی خود کنار می‌گذراند.

این دسته از افراد محتاط هستند. از ریسک کردن می‌هراسند و هرگز کارهای جدید را امتحان نمی‌کنند. این موضوع می‌تواند راه پیشرفت در بسیاری موارد را به روی شخص ببندد.

افراد OCPD ممکن است بیش از حد کمال‌گرا باشند. کمال‌گرایی سبب می‌شود تا نتوانند به زندگی و کار خود دل ببندند. چراکه انجام تمام و کمال همه‌ی کارها برای هر فرد مقدور نیست.

این افراد ممکن است اعتماد به نفس خیلی بالایی داشته باشند. این حجم از اعتماد به نفس نیز سبب می‌شود تا در زندگی جمعی به مشکل بخورند. چراکه انتقادپذیری را کم می‌کند و گاه سبب توهم می‌شود.

این افراد توقع دارند که دیگران نیز از استانداردهای آن‌ها پیروی کنند. عدم رعایت این موضوع سبب نارضایتی و خشم این افراد خواهد شد. بنابراین از نظر اخلاقی چندان مناسب نخواهند بود.

افراد OCPD ممکن است احساس اضطراب، خشم، ناراحتی و افسردگی را بیش‌تر از سایرین تجربه کنند.

معمولاً به پس‌انداز پول اهمیت زیادی می‌دهند و بیش از حد در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کنند. این موضوع سبب می‌شود تا ناخواسته نتوانند از زندگی و داشته‌های خود لذت ببرند.

وسایل بی‌فایده و فرسوده را جمع‌آوری می‌کنند. این موضوع در حد افراطی در فرد مبتلا به OCPD دیده می‌شود.

در برابر برنامه‌ریزی‌های انجام شده و قوانین و مقررات بسیار سفت و سخت پای‌بند هستند و هیچ انعطافی از خود نشان نمی‌دهند.

معمولاً‌ دستورات زیادی را برای دیگران تعیین می‌کنند. در عین حال برای سپردن بخشی از وظیفه به سایرین، کمی مردد و ناتوان هستند. چون می‌ترسند که دیگران نتوانند کارها را مطابق استانداردها و برنامه‌ی تعیین شده، پیش ببرند.

زیاد از حد به قوانین اخلاقی و معنوی پای‌بند هستند و نمی‌توانند غیر از چهارچوب ترسیم شده، کاری را پیش ببرند. احساس گناه و عواقب آن، توان یک زندگی نرمال و معمول را سلب می‌کند.

اگر این علائم را در خود یا افراد زندگی‌تان می‌بینید، می‌توانید به وجود اختلال OCPD مشکوک باشید. البته برای تشخیص دقیق‌تر ممکن است به کمک روان‌پزشک و مشاوران نیاز داشته باشید. بنابراین وقت آن رسیده تا کمی جدی‌تر به قضیه نگاه کنید.

 

چرا باید OCPD را تشخیص دهیم؟

 

شاید برایتان این سؤال مطرح شود که اصلاً چرا باید اختلال شخصیت وسواس اجباری را تشخیص دهیم و دنبال درمانی برای آن باشیم؟ پاسخ به این سؤال ساده است. اختلالات شخصیتی، زندگی شما را با چالش‌هایی مواجه می‌کند که هیچ ضرورتی ندارند. به عبارت ساده‌تر اگر این اختلالات به موقع شناسایی و درمان نشوند، فرد را از پیشرفت و پیشبرد امور زندگی باز می‌دارند.

 

مطالب مرتبط:

چند روش برای رهایی از تنبلی

چطور OCPD را تشخیص دهیم؟

 

متأسفانه مشکل اختلال شخصیت وسواس اجباری یا OCPD هرگز نمی‌گذارد که فرد متوجه مشکلی در درون شخصیت خود شود. چراکه این افراد به شدت انتقادناپذیر هستند و فکر می‌کنند همه‌ی کارهایشان استاندارد و صحیح است. بنابراین تشخیص این مشکل اغلب از نزدیکان فرد اتفاق می‌افتد.

 

اولین کاری که باید انجام دهید، مطالعه درباره‌ی اختلالات شخصیتی است. زمانی که علائم بارز هر مشکل را در فرد مشاهده کردید، به وجود آن اختلال مشکوک خواهید شد. البته واکنش شما نباید خصمانه و دفاعی باشد. بلکه می‌بایست در یک محیط دوستانه، فرد را برای درمان تشویق کنید. باز هم تأکید می‌کنیم که راه دراز و دشواری برای قانع کردن این افراد پیش‌رو خواهید داشت!

 

ذکر این نکته را الزامی می‌دانیم که به‌ندرت خودِ فرد مبتلا به OCPD برای درمان مراجعه می‌کند. مگر این‌که فشار مشکلات عصبی و تنش‌های روانی به حدی رسیده باشد که از آن خسته شده باشند. با این حال، حتی اگر فرد به پزشک مراجعه کند، معمولاً دیگران را دلیل کلافگی و فشارهای روانی خود معرفی می‌کند و باز هم از وجود مشکل در خود، ‌بی‌اطلاع است.

 

تشخیص OCPD

 

چرا تشخیص اختلال شخصیت وسواس اجباری دشوار است؟

 

در این مطلب، ذکر کردیم که تشخیص و شناخت ویژگی‌های مربوط به اختلال شخصیت وسواس اجباری آسان نیست. توجه داشته باشید که همان‌طور که بیان شد، اعتماد به نفس بالا از ویژگی‌های افراد مبتلا به این نوع وسواس است. از سوی دیگر، اعتماد به نفس یک ویژگی قوی در زندگی حرفه‌ای هر فرد به شمار می‌آید. لذا افرادی که به این اختلال دچار هستند، به دلیل نظم و اعتماد به نفس بالایی که دارند، معمولاً بسیار قوی در حرفه‌ی خود ظاهر می‌شوند.

 

بنابراین آن‌چه در نگاه اول از زندگی این افراد به دست می‌آید، موفقیت شغلی و حرفه‌ای آن‌هاست. به‌خصوص این‌که برخی از حرفه‌ها و مشاغل با چنین ویژگی‌هایی پیوند خورده و اجازه‌ی رشد بیش‌تر را به این دسته از افراد می‌دهند.

 

تأکید می‌کنیم که برای شناخت بیماری و اختلالات روانی، نباید صرفاً موفقیت در زندگی فردی و حرفه‌ای را مد نظر قرار دهیم. مشکل در ارتباطات و زندگی اجتماعی نیز می‌تواند بیان‌کننده‌ی یک نقطه‌ مشکل در وضعیت سلامت روان فرد باشد. به عنوان مثال برای همین افراد OCPD، تغییرات رفتاری منفی و عدم سازش با دیگران، یک علامت خطر خواهد بود.

 

علت ابتلا به OCPD چیست؟

 

برای بسیاری از ما چرایی یک اختلال یا بیماری اهمیت دارد. مثلاً اگر سردرد شویم، بررسی می‌کنیم که چکاری انجام داده‌ایم که احساس درد در سر را تجربه می‌کنیم؟ آیا غذای نامناسبی خورده‌ایم؟ آیا چشممان ضعیف شده است؟ آیا هوای سرد به سرمان نفوذ کرده است؟ و هزاران آیا و دلیل دیگری که می‌خواهد منشأ سردرد را تشخیص دهد. این سؤالات در درمان آن مشکل، نقش مؤثری را ایفا خواهد کرد.

 

ابتلا به مشکل OCPD نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما متأسفانه هنوز دلیل و علت دقیقی برای OCPD پیش‌بینی نشده است. این مشکل می‌تواند دلیل ژنتیکی یا تجربی داشته باشد. مثلاً فرد مبتلا به OCPD در کودکی برای یک کودک مطیع بودن،‌ تربیت شده باشد. لذا این فرد در بزرگسالی نیز احساس پیروی از قوانین را در خود می‌بیند. اگر این حس به‌طور افراطی تقویت شود، فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواس اجباری یا OCPD خواهد بود.

 

در یک کلام کلی، دلایل ابتلا به شخصیت وسواس اجباری را می‌توان در موارد زیر بیان کرد.

 

عوامل ژنتیکی و وراثت

تربیت نادرست

آسیب‌های روحی، روانی و عاطفی

آسیب‌های دوران کودکی

سخت‌گیری بیش از حد والدین

 

چطور اختلال شخصیت وسواس اجباری یا OCPD را درمان کنیم؟

 

همان‌طور که گفتیم، شناخت علائم مشکل و قانع‌سازی فرد برای قبول آن و آغاز درمان، بزرگ‌ترین گامی است که می‌توان برای کمک به افراد OCPD انجام داد. بعد از مراجعه به درمان‌گر، درمان مشکل با یک رویکرد سه‌بعدی شروع می‌شود. درمان OCPD شامل چند بخش است که عبارتند از:

 

روان درمانی

 

این شکل از درمان، یک نوع مشاوره است. در این وضعیت، جلسات متعدد برای ملاقات فرد مبتلا به OCPD و مشاور سلامت تعیین می‌شود. روان‌درمانی که برای این منظور به کار گرفته می‌شود، بازه‌ی طولانی در بر خواهد داشت. به‌طوری که برقراری جلسات مشاوره گاه تا ماه‌ها طول می‌کشد. مشاور می‌تواند با تکنیک‌های مختلف، فرد را برای درمان و عدم تأکید بیش از حد بر نظم و استانداردسازی زندگی، قانع کند. (درمان شناختی رفتاری یا CBT) مهم‌ترین تأثیر این درمان، در تغییر باورهای فرد مبتلا به اختلال وسواس اجباری OCPD است. بعد از پذیرش مشکلات فردی، شخص می‌تواند دیگر درمان‌ها را راحت‌تر قبول کند.

 

دارو درمانی

 

به منظور کاهش استرس و اضطراب، ممکن است پزشک معالج یک سری داروهای مخصوص برای فرد تجویز کند. معمولاً داروها‌یی که برای این گروه از اختلالات شخصیتی تجویز می‌شوند، بازه‌ی طولانی ندارند. زیرا عوارض این داروها زیاد است. لذا از مصرف خودسرانه‌ی داروهایی که حاوی سروتونین هستند، بپرهیزید.

 

درمان OCPD

 

آموزش تمدد اعصاب

 

به منظور کاهش استرس و خشم، تکنیک‌های تنفس و تمدد اعصاب به فرد آموزش داده می‌شود. ورزش‌هایی مثل یوگا، تای چی و پیلاتس در این زمینه بسیار کمک‌کننده هستند. این تکنیک‌ها به فرد کمک می‌کنند تا آرام‌تر نفس بکشند و به واکنش‌های هیجانی خود تسلط بیش‌تری داشته باشند.

 

 نقش OCPD در عدم رشد و پرورش استعدادها چگونه است؟

 

حتماً برای شما نیز عجیب است که اختلال OCPD چطور می‌تواند جلوی پیشرفت استعداد را بگیرد؟! ارتباط این دو موضوع را باید در نیاز به روابط برای پیشرفت زندگی عنوان کرد. بگذارید این موضوع را کمی بسط دهیم. می‌دانید که برای شناخت استعداد و کسب مهارت در آن زمینه، به کمک دیگران نیاز داریم. مشاورانی که بتوانند با انجام آزمون‌های مختلف، استعدادها را شناسایی کنند و دوره‌هایی که بتواند مهارت‌های بالقوه‌ی آن استعداد را در ما گسترش دهد.

 

حال فردی که نتواند دیگران را در کنار خود تحمل کند، ‌چطور می‌تواند به جلسات مشاوره برود؟ شخصی که فکر می‌کند همه‌چیز را خودش درست‌تر می‌داند، چطور می‌تواند حرف دیگران را مبنی بر تعیین مسیر زندگی و حرفه به خود بقبولاند؟ آیا شرکت در دوره‌های گروهی مهارت‌ورزی برای چنین افرادی مقدور است؟ آیا به تنهایی و در انزوا می‌توان روی یک استعداد خاص تمرکز کرد؟ می‌بینید که در مقیاس بالاتر، OCPD می‌تواند مسبب مسدود شدن استعدادها و رشد فرد شود.

 

مطالب مرتبط:

درمان و کاهش اضطراب

کلام پایانی

 

درمان اختلالات شخصیتی را جدی بگیرید. وقتی مشکلی با درمان حل می‌شود، چرا آن را تحمل می‌کنید؟! اختلالات شخصیتی نمی‌گذراند از زندگی خودتان لذت ببرید. این مشکلات سبب انزوا و عدم تمایل به زندگی اجتماعی خواهد شد که در دراز مدت، ضربه‌های سنگینی به فرد وارد می‌سازد.

 

در وجود شما استعدادها و ویژگی‌هایی نهفته است که این اختلالات شخصیتی و روانی نمی‌گذارند تا آن را شکوفا کنید. بهتر است خودتان را دست کم نگیرید. مشکلی که روی استعدادهایتان نشسته و مانع از دیده شدن آن می‌شود را کنار بزنید. استعدادهایتان را کشف کنید و برای شکوفایی آن تلاش کنید. و در نهایت از زندگی خود لذت ببرید.

 

اگر برای شناخت توانمندی‌ها و کشف استعدادهایتان به راهنمایی نیاز دارید، می‌توانید از خدمات مشاوران گارنت بهره بگیرید. گارنت شما را برای کشف گوهر وجودی‌تان، راهنمایی می‌کند. در این آکادمی، دوره‌هایی برای مهارت‌آموزی و ارتقای استعدادها وجود دارد که از شما یک انسان نخبه و بامهارت می‌سازد.

 

 

برچسب ها: